شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

یاد شهدا و حجاب

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

زندگی نامه آیت الله عباس واعظ طبسی


آیت الله عباس واعظ طبسی، یار دیرین امام خمینی(ره)، امام خامنه‌ای(مد ظله العالی) و مجاهد خستگی ناپذیر انقلاب اسلامی دار فانی را وداع گفت و به دیدار معبود شتافت.

حضرت آیت الله عباس واعظ طبسی ظهر روز جمعه، پس از حضور در شعبه اخذ رای مستقر درصحن آزادی حرم مطهر رضوی و شرکت در انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، در منزل دچار مشکلات تنفسی شده و در پی آن به بیمارستان امام رضا (ع) منتقل شد و سرانجام در سحرگاه جمعه 14 اسفندماه 1394 دار فانی را وداع گفت.

زندگی نامه

آیت الله عباس واعظ طبسی در بهمن ۱۳۱۴ در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشود. مادرش زنی متقی و پرهیزکار بود و پدرش حاج شیخ غلامرضا واعظ طبسی از مشهورترین واعظان عصر و مبلغان اسلامی آن دوره بود که آوازه منبرهای پرشورش در سراسر جهان تشیع پیچیده بود. این خطیب توانا یک سال بعد از تولد فرزند در راه سفر به تهران به قصد برپایی منابر افشاگرانه بر علیه حکومت تازه تاسیس رضاخانی، دار فانی را وداع گفت به گونه ای که به دلالت بسیاری از علمای آن روزگار او را به شهادت رساندند.

بقیه در ادامه مطلب

.

آیت الله واعظ طبسی تحصیل دانش را درمشهد آغاز و تا سطح دبیرستان در مدارس جدید ادامه داد، اما شور و اشتیاق تحصیل علوم دینی و علاقه به دروس حوزوی باعث شد که با وجود کسب موفقیت های فراوان، به حوزه روی آورد. وی در حوزه علمیه مشهد از محضر اساتیدی همچون مرحوم ادیب نیشابوری (ادیب ثانی)، حاج آقا مدرس یزدی، حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ هاشم قزوینی و مراجع عالی قدری همچون آیت الله میلانی کسب فیض کرد.
آیت الله واعظ طبسی در مصاحبه ای که از او در سال ۱۳۶۲ در مجله پیام انقلاب چاپ شده است به خاطرات خود از محضر درس ادیب نیشابوری اشاره می کند و می گوید: «یادم می آید که ماه مبارک رمضان مصادف با تابستان بود، بعد از ظهر ها مثل باران عرق می ریختیم و به تنها چیزی که فکر نمی کردیم گرمای هوا بود. توجهمان به درس بود. مجذوب گفتار ادیب بودیم و ایشان در هر زمینه ای که شروع به تدریس می نمود، ما را علاقه مند به همان رشته می کرد. گاهی اوقات که بحث می کرد و برداشت های جالبی از بعضی مراجع و فقهای بزرگ اسلام و شخصیت های بزرگ علمی به ما معرفی می کرد، ما بیشتر نسبت به درس خواندن مشتاق می شدیم».

شروعی برای مبارزه
سال ۱۳۳۰ در زندگی آیت الله واعظ طبسی اتفاق مهمی افتاد. اتفاقی که مسیر زندگی او را تغییر داد در این سال شهید سید مجتبی نواب صفوی در سفری که به مشهد داشت، با سخنان پر شور خود در مدرسه علمیه نواب، شور و شوقی نو در دل طلاب جوان ایجاد کرد و این سرآغازی بود برای سال ها مبارزه با ظلم و استبداد.
آیت الله واعظ طبسی خود می گوید: «مبارزه علنی بنده وجمع دوستان تقریبا از سال ۱۳۳۵ شروع شد در آن موقع برادرمان جناب آقای خامنه ای(مقام معظم رهبری) در مشهد تشریف نداشتند و شهید هاشمی نژاد هم در قم بودند بنا بر این در آن زمان من تنها بودم و خیلی سخت می گذشت به جهت آن که در حوزه هم افکار خاص ضد مبارزه حاکم بود. بعدها با پیوستن این دو بزرگوار، محور واحدی را در خراسان تشکیل دادیم. دراوایل نشست هایمان از هم جدا بود اما بعدا تصمیم گرفتیم مرکزیتی داشته باشیم و دوستان مشترک به آن جا مراجعه کنند».
آیت الله واعظ طبسی نخستین بار در سال ۱۳۳۹ هنگامی که در سرای محمدیه درباره عدل زمامداران صحبت می کرد، مورد اعتراض ساواک قرار گرفت و با تعطیلی جلسات سخنرانی اش، ممنوع المنبر شد این ممنوعیت البته بیش از هفت ماه به طول نیانجامید و با فشار اقشار مختلف مردم شکسته شد. در همین سال دومین اتفاق مهم در زندگی آیت الله واعظ طبسی رخ داد. او در همین سال با بنیانگذار نهضت اسلامی، مرجع عظیم الشان حضرت امام خمینی(ره) آشنا شد و این آشنایی زمینه یک عمر عشق و دلدادگی را فراهم آورد.
سال ۱۳۴۱ پس از برگزاری رفراندوم فرمایشی محمدرضا پهلوی و به دنبال ایراد چند سخنرانی بر علیه این رفراندوم آیت الله واعظ طبسی دستگیر و به تهران انتقال شد.
چند ماه بعد از قیام پانزده خرداد به عنوان نماینده حوزه علمیه مشهد به محضر حضرت امام خمینی(ره) رسید و به پیشنهاد ایشان در مجلسی با حضور علما و طلاب حوزه علمیه قم به ایراد سخن پرداخت و ابعاد مختلف قیام پانزده خرداد را تشریح کرد. به دنبال این سخنرانی در قم دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران منتقل می شود.
آیه الله واعظ طبسی سال ۱۳۴۴ پس از یک سلسله سخنرانی در رفسنجان بار دیگر ممنوع المنبر شد. او در ا ین سال ها با دیگر یاران انقلاب همچون شهید باهنر ، شهید مطهری، شهید بهشتی و ... آشنا شد و در سایه راهنمایی های امام خمینی(ره) به همراه دیگر روحانیان مبارز، کوشید زمینه شکل گیری تحولی اساسی در قالب انقلاب اسلامی را فراهم کند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی نهضت اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، امام خمینی(ره) که نسبت به دستگاه مقدس امام رضا(ع) حساسیتی فوق العاده داشتند، در نخستین احکامی که صادر فرمودند، سرپرستی آستان مقدس و ملکوتی ثامن الحجج(ع) را به آیت الله واعظ طبسی سپرده و دو سال بعد با توجه به سوابق وکارنامه درخشان ایشان در مدت زمان سرپرستی و تلاشهای صورت گرفته، حضرت آیت الله واعظ طبسی را طی حکمی درمورخ 15 فروردین ماه 1359 به سمت تولیت آستان قدس رضوی منصوب نمودند. پس از رحلت آن بزرگوار، این حکم از سوى حضرت آیت الله العظمى خامنه اى رهبر معظم انقلاب اسلامى و ولى امر امت اسلام تأیید شد.
حکم رهبر کبیر انقلاب اسلامی(ره) بدین شرح بود:

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای مستطاب حجه الاسلام عباس واعظ طبسی دامت افاضاته
نظر به سابقه ای که جنابعالی در اداره امور آستان مقدس حضرت ثامن الائمه صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه الطاهرین دارید و اعتمادی که در این باره به جنابعالی می باشد به سمت تولیت آن آستانه مقدسه منصوب می شوید تا با کمال جدیت و به طور دقیق از متعلقات آنجا خصوصا کتابخانه و خزینه ومحتویات ضریح مقدس و موقوفات و سایر متعلقات آن آستان مقدس محافظت کامل را بفرمایید و از حیف ومیل و ضیاع اموال جلوگیری نمایید و حضرات خدام محترم با جنابعالی در این امر لازم تشریک مساعی خواهند نمود و آنچه لازم به تذکر است این مطلب می باشد که هیچ یک از نهادهای جمهوری اسلامی مانند جهاد سازندگی وهمچنین وزارت ارشاد ملی و یا اشخاص عادی حق دخالت در موقوفات و سایر متعلقات آستان قدس را ندارد. از خدای تعالی موفقیت را در انجام وظایف الهی مسئلت دارم.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته، 18 جمادی الاولی 1400، 15 فروردین ماه 1359، روح الله الموسی الخمینی

آیه الله واعظ طبسی همچنین به افتخار نمایندگی ولی فقیه در استان خراسان و نیز مدیریت عالی حوزه علمیه استان نایل شد. وی همچنین از نخستین پایه گذاران کمیته انقلاب اسلامی و نیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان خراسان است.
علاوه بر این آیت الله واعظ طبسی در مجلس خبرگان قانون اساسی به نمایندگی از استان خراسان حضور یافته و پس از آن در هر سه دوره مجلس خبرگان رهبری نیز حاضر شد.
آیه الله واعظ طبسی در سال ۱۳۷۵ به حکم مقام معظم رهبری به عضویت مجمع تشخیص مصلحت درآمد تا کماکان درخدمت نظام مقدس اسلامی و اهداف والای آن باشد. این عضویت در سل ۱۳۷۹ تجدید شد. آیه الله واعظ طبسی علاوه بر دارا بودن افتخار خدمت گذاری در بارگاه منور رضوی و عضویت در مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام، مدیریت عالی حوزه های علمیه خراسان را نیز بر عهده داشت

یه روز یه ....

به نام خدا

یه روز...

یه روزی یه لره...
یه روزی یه ترکه...
یه روزی یه عربه...
یه روزی یه قزوینی...
یه روزی یه آبادانی...
یه روزی یه اصفهانی...
یه روزی یه شمالی...
یه روزی یه شیرازی...
و...

.
.
.
...مثل مرد جلودشمن وایسادن تا کسی نگاه چپ به خاک وناموسمون نکنه!
.
.
لره...........بروجردی بود
ترکه......... مهدی باکری بود
عربه......... علی هاشمی بود
قزوینیه...... عباس بابایی بود
آبادانیه....... طاهری بود
اصفهانیه..... ابراهیم همت بود
شمالیه....... شیرودی بود
شیرازیه...... عباس دوران بود
و..............
درود به همه شهدای وطنمون ایران عزیز



الله اکبـــر...

الله اکبــــر...

خیـــر سرمــــان آمده ایم بالاشهـــــر!!!

امشب ساعت 9 اینجـــا هیچکس الله اکبر نگفت!!!!

...می خواهم +اندیش باشم(!)

به گمانم شیشه های دوجداره اند که نمی گذارند صـــدای الله اکبر بیرون بیاید...

آری...همـــــه چیز زیر سر شیشــــه های دو جداره است!!!

فقط یک چیز می ماند:

نگاه های تمســــخر آمیزشان از پشت شیشـــه...!

این یکی را هیــــــچ رقــــمه نمی توانم توجـــیه کنم!!!!!!




مقاله ای درباره شهيد و شهادت

شهيد و شهادت

شهادت مرگي است، انتخاب شده، مرگي كه انسان به سوي آن مي‌رود نه آنكه به سوي انسان بيايد و اهميت و ارزش شهيد و شهادت نيز از همين جا سرچشمه مي‌گيرد.

اگر چه گفته مي‌شود شيعه اگر در بستر هم بميرد، شهيد است، اما شهادت درجاتي دارد كه عالي‌ترينش جهاد در راه خداست.
ماده اصلي «شهادت» معني حضور را مي‌رساند، از اين رو شهادت و گواهي در كارها و اعمال نيز به همين ملاحظه از اين ماده مشتق گرديده است؛ ولي شهيد در چه صحنه‌اي حضور دارد؟ آيا هنگامي كه مي‌خواهد اين دنيا را ترك گويد شاهد و ناظر فرشتگان است؟ آيا شاهد و ناظر نعمت‌هايي است كه خداوند به او عنايت مي‌كند و او از همان آغاز مرگ آنها را مشاهده مي‌نمايد؟ - چنانچه در روايات متعددي آمده است – آيا حضورش در پيشگاه خداست كه هرگز فناپذيرو نابودشدني نيست؟ و يا …
باري، هر معنايي كه داشته باشد، اين مفهوم را مي‌رساند كه شهيد مرگ ويژه‌اي دارد، سواي مرگ‌هاي ديگر.
نخستين بار كلمه «شهيد» را پيامبر اكرم(ص) بر افرادي كه در راه خدا كشته مي‌شوند اطلاق كرده است. در روايتي مي‌خوانيم كه آن حضرت به يارانش فرمود:
جراحكم في سبيل الله و من قتل منكم فانه شهيد:
جراحاتي كه بر شما وارد مي‌شود در راه خداست و هر كس از شما كشته شود، شهيد است.
بقیه در ادامه مطلب

شهيد و شهادت

شهادت مرگي است، انتخاب شده، مرگي كه انسان به سوي آن مي‌رود نه آنكه به سوي انسان بيايد و اهميت و ارزش شهيد و شهادت نيز از همين جا سرچشمه مي‌گيرد.

اگر چه گفته مي‌شود شيعه اگر در بستر هم بميرد، شهيد است، اما شهادت درجاتي دارد كه عالي‌ترينش جهاد در راه خداست.
ماده اصلي «شهادت» معني حضور را مي‌رساند، از اين رو شهادت و گواهي در كارها و اعمال نيز به همين ملاحظه از اين ماده مشتق گرديده است؛ ولي شهيد در چه صحنه‌اي حضور دارد؟ آيا هنگامي كه مي‌خواهد اين دنيا را ترك گويد شاهد و ناظر فرشتگان است؟ آيا شاهد و ناظر نعمت‌هايي است كه خداوند به او عنايت مي‌كند و او از همان آغاز مرگ آنها را مشاهده مي‌نمايد؟ - چنانچه در روايات متعددي آمده است – آيا حضورش در پيشگاه خداست كه هرگز فناپذيرو نابودشدني نيست؟ و يا …
باري، هر معنايي كه داشته باشد، اين مفهوم را مي‌رساند كه شهيد مرگ ويژه‌اي دارد، سواي مرگ‌هاي ديگر.
نخستين بار كلمه «شهيد» را پيامبر اكرم(ص) بر افرادي كه در راه خدا كشته مي‌شوند اطلاق كرده است. در روايتي مي‌خوانيم كه آن حضرت به يارانش فرمود:
جراحكم في سبيل الله و من قتل منكم فانه شهيد:
جراحاتي كه بر شما وارد مي‌شود در راه خداست و هر كس از شما كشته شود، شهيد است.


ارزش شهادت
در دنياي پرفتنه امروز كه عصر انفجار اطلاعات لقب گرفته است و در زمانه‌اي كه مرزهاي جغرافيايي، معنا و مفهوم پيشين خود را در ساختار جديدي از معرفت و تحول مبنايي در حيات بشري، رفته رفته از دست مي‌دهند و اقتدار ملي هر كشور در بعد فرهنگي آن جلوه و ظهور مي‌يابد، پاسداري از ارزش‌هاي فرهنگي، رويكردي واقع‌بينانه و استراتژيك خواهد بود. چنين است كه هر ندايي از رهايي و هر پرچمي از آزادگي در گستره گيتي، مورد هجوم توفان‌‌هاي زهرآگين اتحاديه جهاني زر و زور و تزوير قرار مي‌گيرد.
در اين ميان، رسالت همه آناني كه به عدالت، آزادي و رهايي مي‌انديشند و به آرمان بزرگ پيامبران ايمان دارند، آن است كه از فرهنگ ايستادگي و وارستگي در اين تهاجم بي‌حساب با هر وسيله ممكن صيانت و پاسداري كنند.
درخشان‌ترين و فروزان‌ترين ستاره آسمان فرهنگ رهايي، مشعل پرفروغ فرهنگ شهادت است.
تكريم و تعظيم شهيدان، تلاشي مقدس است در برافراشتن پرچم‌هاي سرخ استقلال و آزادي بشريت، از يوغ ذلت و اسارت و گام بلندي است در راستاي احياي ارزش‌هاي مكتب توحيد و عدالت؛ زيرا كه، «شهادت، مرگ در راه ارزش‌هاست» و هر شهيد، مشعلي است كه در بلنداي عزت و سرافرازي يك ملت، جاودانه مي‌درخشد.
«شهيد، زيباترين زخم بر پيكر هستي و «شهادت» زيباترين غزلي است كه از لبهاي سرخ حقيقت مي‌تراود. شهادت بيداري را معنا مي‌كند و بينايي را شفاف مي‌سازد.
شهادت مشعلي است كه خداوند در جان برگزيدگانش برمي‌افروزد، تا تاريكي از شانه‌هاي زندگي بگريزد.
شهيد چشمه آتشي است كه خرمن ظلم را مي‌سوزاند و آب رواني است كه بر كوير تشنه عدالت جاري مي‌شود. هر شهيد سپيده‌اي است كه در افق آسمان‌ها طلوع مي‌كند و پيام‌آور صبح مي‌شود. شهادت شهيد به طور يقين بسيار پرارزش‌تر و مؤثرتر از حيات اوست. «شاهد» از اوصاف خداوند است و زماني كه كسي به آن درجه از خلوص برسد كه به مقام شهادت نايل آيد او مخلوقي است ملحق شده به خالق و عادي است و از «ونفخت فيه من روحي».
شهادت نه يك مردن، كه يك انتخاب است: «ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله. اموات بل احياء و لكن لا تشعرون».(1)
هر كسي را كه در راه خدا كشته و شهيد شد، مرده نپنداريد؛ بلكه او زنده جاويد است وليكن شما اين حقيقت را در نخواهيد يافت.
شهيد همواره زنده است و مرگ او در واقع انتقال از حيات جاري در سطح طبيعت به حيات پشت پرده آن مي‌باشد.
در قرآن كريم، حدود ده آيه به صورت صريح درباره كساني كه در راه خدا كشته شده باشند، وجود دارد. از جمله مسايلي كه در اين آيات به آن اشاره شده است عبارت است از: زنده بودن شهيد، رزق شهيد، آمرزش گناهان شهيد، ضايع نشدن عمل شهيد، مسرت و خوشحالي شهيد، وارد شدن در رحمت الهي و رستگاري شهيد.

شهيد و شهادت در روايات
از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است كه فرمود:
ما من قطره احب الي الله عزوجل من قطره دم في سبيل الله:
هيچ قطره‌اي در پيشگاه خداوند محبوب‌تر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته شود نيست.
فوق كل ذي بر بر حتي يقتل في سبيل الله فاذا قتل في سبيل الله فليس فوقه بر.
بالاتر از هر فرد نيكوكاري، نيكوكار ديگري وجود دارد كه در راه خدا كشته شود و آنگاه كه در راه خدا كشته شد بالاتر از او نيكوكاري وجود ندارد.
حديثي از پيامبر(ص) رسيده است كه فرمود:
شهيد داراي هفت خصلت است:
1. نخستين قطره خونش كه بر زمين ريزد تمام گناهانش آمرزيده مي‌شود.
2. سرش در دامن همسران بهشتي يعني حورالعين قرار مي‌گيرد و آنان غبار از چهره‌اش مي‌زدايند و مي‌گويند درود بر تو و او نيز همين پاسخ را به آنها مي‌دهد.
3. از لباس‌هاي بهشتي بر او مي‌پوشانند.
4. خادمان بهشت بي‌درنگ عطرهاي مخصوص بهشتي براي او حاضر مي‌سازند تا هر كدام را بخواهد، بگيرد و استفاده كند.
5. او هنگام جان دادن منزل خويش را در بهشت مشاهده مي‌كند.
6. به روح(3) او گفته مي‌شود در بهشت هر جا كه مي‌خواهد استراحت كند.
7. به وجه الله نظر مي‌كند و اين آسايش و راحتي خاص براي انبياء و شهداست.
مقام شهدا آنچنان بالاست كه در قيامت در بعضي مقامات هم‌رديف و انبياء مي‌باشند. چرا كه پيغمبر(ص) مي‌فرمايد: ثلاثه يشفعون الي الله يوم القيمه فيشفعهم:
الانبيا ثم العلماء ثم الشهداء.
سه گروهند كه در قيامت شفاعتشان پذيرفته مي‌شود: انبياء، علماء و سپس شهدا. بايد توجه داشت كه شهادت مقام هر كسي كه كشته مي‌شود نيست؛ بلكه كسي شهيد است كه ايمان به خداوند داشته باشد، در جهاد شركت جويد و به خاطر خدا بجنگد و اگر كسي اين شرايط را نداشته باشد، كشته شدنش در هر كجا كه باشد شهادت محسوب نمي‌شود؛ زيرا در حديثي از پيامبر(ص) آمده است: كسي در ميدان نبرد كشته مي‌شود و در پيشگاه خداوند عرض مي‌كند: من در راه تو كشته شده‌ام، پاسخ مي‌رسد: دروغ مي‌گويي؛ زيرا تو جنگيدي و اراده‌ات اين بود كه بگويند فلاني شجاع است و اين معني هم درباره تو گفته شد. چرا كه خداوند مي‌فرمايد: انما يتقبل الله من المتقين: خداوند عمل را از متقين مي‌پذيرد.
بايد توجه داشت كه شرايط غسل و كفن و دفن شهيد نيز از ساير كساني كه جهان را بدرود گفته‌اند، ممتاز است: شهيد را با همان لباس‌هايي كه بر تن دارد و بدون غسل يعني همانگونه كه بدنش به خون آغشته است، دفن مي‌كنند، تنها چيزي كه در مراسم دفن شهيد با سايرين مشترك است، نماز است، يعني شهيد همانگونه كه كشته شده فقط نماز ميت بر او خوانده و دفن مي‌شود.

سلام و زيارت كردن شهدا
در حديثي از پيامبر(ص) نقل شده است كه رسول اكرم(ص) در روز احد بالاي سر «مصعب بن عمير» ايستاد و براي او دعا كرد و سپس گفت:
رسول خدا گواهي مي‌دهد كه شهدا شاهدان من نزد خدا در روز قيامت هستند. بياييد وايشان را زيارت كنيد، بر اينان سلام كنيد كه سوگند به آنكه جانم در دست اوست، هيچ كس نباشد كه بر آنها سلام كند، الا اينكه جوابش را مي‌دهند و آنها از ميوه‌هاي بهشتي و هداياي آن روزي داده مي‌شوند. (4)
اين حديث بر زنده بودن شهدا و بر رزق و لزوم زيارت آنان دلالت دارد. و در قرآن كريم نيز آمده است: (5)
آنانكه در راه رضاي خدا، از وطن هجرت نمودند و در راه دين خدا كشته شدند و يا مرگشان فرا رسيد، البته خداوند، رزق و روزي نيكويي در بهشت ابد نصيبشان مي‌گرداند و همانا خداوند بهترين روزي‌دهندگان است. خداوند به آنان در بهشت منزلي عنايت كند كه بسيار به آن راضي و خشنود باشند.
در اين آيات پس از اينكه از رزق و روزي شهدا با نام رزق نيكو ياد مي‌كند جايگاه آنان را در بهشت معرفي و آن را مقام رضوان و رفيع مي‌داند. حقيقت رزق شهدا در جهان ديگر بر ما پوشيده است؛ ليكن مي‌دانيم كه رزق آنها از جانب خداست.

پاداش عمل شهيد
خداوند در چند مورد به پاداش بزرگ و ضايع نشدن عمل شهيد در قرآن اشاره فرموده است، از جمله: (6) كساني كه در راه خدا كشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را ضايع نگرداند و آنان را به سعادت هدايت كند و امورشان را اصلاح نمايد و به بهشتي كه از پيش مقامات آن را به آنها شناسانده است واردشان مي‌سازد.
و جالب است كه خداوند در آيه «4» همين سوره مي‌فرمايد: اگر خدا مي‌خواست، از كفار انتقام مي‌كشيد و همه را بدون زحمت جنگ شما، هلاك مي‌كرد، پس براي آزمايش خلق نسبت به يكديگر است.
و در سوره نسا و آيه «74» مي‌فرمايد: كسي كه در راه خدا جهاد كند و در راه خدا شهيد گردد يا پيروز شود، پاداش بزرگي به او عطا خواهيم كرد.
و خداوند در آيه «82» سوره توبه مي‌فرمايد: بگو آيا درباره ما جز يكي از دو نيكي را انتظار داريد؟ يا به شهادت مي‌رسيم و يا پيروز مي‌شويم. در هر حال خداوند خون شهيد را تضمين كرده و آن را هدر نمي‌داند.
در زمان پيامبر(ص) نيز منافقين مي‌گفتند: اگر مؤمنين نزد ما بودند و به جنگ نمي‌رفتند، نمي‌مردند و كشته نمي‌شدند و خدا در جواب آنها فرمود كه اين آرزوهاي باطل را حسرت بر دل آنها خواهد كرد و خداست كه زنده مي‌كند و يا مي‌ميراند در هر وقت كه بخواهد.(7) در هر حال خداوند خون شهيدان را پاداش نيكو كه همانا دخول در بهشت است عطا خواهد فرمود.

3 داستان زیبا از شهدا

گلوله توپ ، دو برابر اون قد داشت ،چه رسد به قبضه اش

گفتم : چه جوری اومدی اینجا؟

گفت : با التماس

گفتم: چه جوری گلوله توپ را بلند می کنی می آری ؟

گفت : با التماس

گفتم: می دونی آدم چه جوری شهید می شه ؟

گفت : با التماس

و رفت چند قدم که رفت برگشت و گفت شما دست از راه امام بر ندارید

وقتی آخرین تکه های بدنش را توی پلاستیک می ریختیم فهمیدم چقدر التماس کرده بوده شهید شه...

بقیه درادامه مطلب

گلوله توپ ، دو برابر اون قد داشت ،چه رسد به قبضه اش

گفتم : چه جوری اومدی اینجا؟

گفت : با التماس

گفتم: چه جوری گلوله توپ را بلند می کنی می آری ؟

گفت : با التماس

گفتم: می دونی آدم چه جوری شهید می شه ؟

گفت : با التماس

و رفت چند قدم که رفت برگشت و گفت شما دست از راه امام بر ندارید

وقتی آخرین تکه های بدنش را توی پلاستیک می ریختیم فهمیدم چقدر التماس کرده بوده شهید شه...

******************************************************

دشمن فکرش را هم نمی کرد که خرمشهر بیش از یک ماه مقاومت کند . بالاخره ساعت ده صبح چهارم آبان ، شهر سقوط کرد

و آخرین مدافعان با دلی خونین وتنی خسته عقب نشستند و با قایق ها ی خود به شرق کارون رساندند .

در آن سوی کارون بغض یکی از بچه ها ترکید. وبر لب رودخانه ایستاد و رو به شهرش که حالا دیگر زیر چکمه های دشمن بود ، فریاد کشید :

خرمشهر ، صدای مرا می شنوی.خرمشهر،به بعثی ها بگو ما برمی گردیم . آزادت خواهیم کرد

******************************************************

درسنگرهای به جا مانده از بعثی ها مستقر شدیم، فرصت را غنیمت شمرده و از یکی از برادران، قرآنی را گرفتم و به آن تفأل زدم.

سوره ی مبارکه ی فرقان آمد، آیه ی راجع به مرگ زندگی بود و از اینکه مردن و حیات به دست خداوند است.

در این موقع موشک یکی از هلی کوپترهای دشمن به سمت سنگر ما شلیک و منفجر شد. تمام گونی های پر از خاک سنگر به سر و روی ما ریخته شد. با اینکه موشک زیر سنگر ما عمل کرده بود، اما به هیچ یک از از ما آسیبی نرسید.

_یکی از مشکلات عملیات در هور این بود که دشمن با کمین هایی که در هور ایجاد کرده بود، با کوچک ترین حرکتی که از طرف بچه ها صورت می گرفت، مانند اثر رفت و آمد قایق ها و یا حرکت غواص ها که نی ها را به صدا در می آورد، دشمن پی به حرکت ما می برد. این مشکل در شب های عملیات صد برابر می شد، چون حرکت و رفت و آمد آن همه غواص و قایق قطعاً در هور برای دشمن ایجاد حساسیت می کرد. اما در شب عملیات «عاشورای 4» امداد الهی عجیبی اتفاق افتاد. و آن این بود که همزمان با حرکت غواصان و موج اول (اولین گروه عمل کننده) ناگهان تمامی قورباغه ها و موجودات هور با همدیگر شروع به سر و صدا کرده و حساسیت ها را خنثی کردند!

این امداد عجیب طوری بچه ها را دلگرم کرد که غواص ها – که در مواقع عادی آرام فین می زدند تا در جریان آب تغییر ایجاد نشود – در آب شیرجه می رفتند!

*******************************************************

شهدا میگویند ما رفتیم...شما بعد ما چه کردید؟؟؟؟


ز بهر تفنگ، سینه ام تنگ شده

دلتنگ هوای جبهه و جنگ شده

در سینه ی من دوباره دل از سرِ شوق

در یاد هوای جبهه دلتنگ شده

* * *
ما از قافله ی شهدا بازماندیم. همین دیروز بود که در جبهه های جنوب کشور هم رکاب شهیدان مجید بشکوه، هدایت احمدنیا، حسن وردیانی، یوسف قربانی، حسین فروزش، شهرام مجاهدی، عبدالرسول شکیبازاده، عبدالرضا مجیدزاده، محمود بیرمی، اسماعیل غریبی، محمدصادق غریبی، باقر بحرینی و علی فقیه بودیم.
این مرغان آغشته به خون به مدرسه ی شهدات رفتند و ما ماندیم.
همین دیروز بود که در جزیره ی فاو عراق، بمب های شیمیایی اسکتبار بر بدن سربازان و غیورمردان دلیر سپاه اسلام فرود می آمد و هنوز هم آثار این شیمیایی ها آن یادگاران دفاع مقدس را اذیت می کند.
دفاع از خاک پاک و مطهر کشورمان یک تکلیف بود و امروز هم تکلیف خود می دانیم.
اگر همین امروز مقام معظم رهبری حکم جهاد دهند حاضریم جانمان را فدای کشور کنیم.
امروز شهدا به ما می گویند، ما رفتیم. شما بعد از ما چه کردید.
آیا پاسخی خواهیم داشت؟

................................................................................

به پهلوی شکسته فاطمه زهرا قسمتان میدهم که حجاب

را...

حجاب را....

حجاب را.....

رعایت کنید...

شهید حمید رستمی

حجاب

امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر


1234
5
678910
last