یاد شهدا و حجاب

این سایت شامل مطالبی در مورد (شهدا، حجاب، وصیت نامه، امامان و غیره می باشد.

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ یاد شهدا و حجاب خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

شهدا و حجاب

نتیجه تصویری برای وصیت نامه شهدا

موضوعات: شهدا,حجاب,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 812 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 20 شهريور 1395 ] 22:27 ] [ یا مهدی ]

[ ]

وصیت نامه

نتیجه تصویری برای وصیت نامه شهدا

موضوعات: شهدا,وصیت نامه,

برچسب ها: وصیت نامه , به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 627 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 20 شهريور 1395 ] 21:59 ] [ یا مهدی ]

[ ]

خندۀ غلام ترک

وقایع روز عاشورا بسیار است . در اینجا به ذکر شهادت یک شهید گمنام که در اصل ترک بود اکتفا می کنیم :

امام حسین ( ع ) غلامی داشت که ترک بود . او را با نام اسلم صدا می زدند . از ویژگی های او اینکه قاری قرآن بود و آیات قرآن را با صدای دلنشین می خواند .

اسلم آمادۀ جنگ شد و پس از اجازه گرفتن از امام ( ع ) به سوی میدان رفت و با دشمن جنگید و به قولی هفتاد نفر از دشمن را کشت ، تا آنکه بر اثر ضربات دشمن از پای درآمد و به زمین افتاد .

امام حسین ( ع ) به بالین او آمد و صورت خود را روی صورت خون آلود غلامش نهاد و گریه کرد ، در این هنگام اسلم چشم خود را گشود و یک لحظه سیمای نورانی امام حسین ( ع ) را دید و از خوشحالی خندید و همان دم به شهادت رسید ، زبان حالش این بود : گر دست دهد هزار جانم در پای مبارکت فشانم

موضوعات: ,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 511 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 20:55 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

شجاعت امام حسین ( ع )

در آن هنگام که سپاه حر با سپاه امام حسین ( ع ) به هم رسیدند و حر با امام ( ع ) به گفتگو پرداخت ، حر به عنوان نصیحت به امام ( ع ) گفت : « من برای خدا تو را در مورد حفظ جانت هشدار می دهم و گواهی می دهم که اگر کار به جنگ بکشد قطعاً کشته خواهی شد . »

امام حسین ( ع ) این پاسخ قاطعانه را که بیانگر شجاعت و صلابت اوست داد و فرمود : « آیا مرا از مرگ می ترسانی ؟ آیا اگر مرا بکشید برای شما مرگ نیست ؟ من همان را می گویم که آن مسلمان اَوسی هنگام حرکت به جبهه گفت . آن هنگام که پسر عمویش او را ترسانید و گفت : « کجا می روی ؟ مرگ در کار است . » و او در پاسخ گفت : « من می روم و مرگ برای جوانمرد ننگ نیست . هنگامی که نیتش حق باشد و در راه اسلام بجنگد و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از هلاک شدگان جدا گشته و با مجرم مخالفت کند . پس در این صورت اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و از مردن سرزنشی ندارم . و این ذلت تو را بس که زنده بمانی و ببینی که تو را به خاک می مالند . »

موضوعات: ,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 550 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 20:49 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

پاسخ کوبندۀ امام حسین ( ع ) به نامۀ معاویه

معاویه در مدینه جاسوسی داشت که حوادث مدینه را با فرستادن نامه برای معاویه ، به او گزارش می داد . در یکی از گزارش ها برای معاویه نوشت : حسین بن علی کنیز خود را آزاد نموده و سپس با او ازدواج نموده است . »

وقتی این خبر به معاویه رسید نامه ای به این مضمون برای امام حسین ( ع ) نوشت :

« به من خبر رسیده که تو با کنیز خود ازدواج کرده ای ، و بجای اینکه با دختری از قبیلۀ بزرگ قریش که همتای تو باشد ازدواج کنی با یک کنیز ازدواج کرده ای ، اگر با دختری از قزیش ازدواج می کردی فرزندی نجیب از تو بوجود می آمد و تو شخصیت خود را حفظ می کردی ، ولی تو نه دربارۀ فرزندت ، نه دربارۀ خودت و نه دربارۀ خانواده‎ات فکر نکردی . آیا این ازدواج از شان تو به دور نیست ؟ »

امام حسین ( ع ) پس از دریافت نامۀ معاویه ، در پاسخ او چنین نوشت :

تو دربارۀ ازدواج من با کنیز آزاد شده ام به من رسید ، این را بدان که هیچکس در شرافت و در نسب به مقام رسول خدا ( ص ) نمی رسد ، من کنیزی داشتم که برای رسیدن به ثواب ، او را آزاد کردم ، سپس بر اساس سنت پیامبر ( ص ) با او ازدواج نمودم و این را نیز بدان که اسلام خرافات جاهلیت را از بین برد و هیچگونه سرزنشی بر مسلمانان روا نیست ، مگر اینکه گناه کنند ، بلکه سرزنش سزاوار کسی است که پیرو برنامه های جاهلیت باشد . »

وقتی که جواب نامۀ امام ( ع ) به معاویه رسید ، آن را خواند و سپس به یزید داد ، یزید آن را خواند و به پدرش گفت : « افتخار حسین بر تو بسیار کوبنده است . »

معاویه گفت : « چنین نیست ولی زبان بنی هاشم تند و تیز است که سنگ کوه را متلاشی می کند و دریا را می شکافد . »

موضوعات: ,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 522 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 20:41 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

علاقۀ پیامبر ( ص ) به حسین ( ع )

روزی که امام حسین ( ع ) در آغوش گرم پیامبر ( ص ) بود و پیامبر ( ص ) با او بازی مر کرد و او را می خندانید ، عایشه گفت : « ای رسول خدا ! چقدر این کودک را دوست داری و با دیدار او شاد می شوی ؟ »

پیامبر ( ص ) در جواب فرمود : « چرا او را دوست نداشته باشم و با دیدار او شاد نگردم ، با اینکه او میوۀ قلب و نور چشمم است ، ولی امتم او را خواهند کشت . کسیکه بعد از شهادت او مرقدش را زیارت کند ، خداوند ثواب یک حج از حج های مرا برای او می نویسد .»

عایشه گفت : « ثواب یک حج از حج‎های تو ؟! »

پیامبر ( ص ) فرمود : « بلکه ثواب دو حج من . »

عایشه با تعجب بیشتر پرسید : « ثواب دو حج تو ؟! »

پیامبر ( ص ) فرمود : « بلکه ثواب نود حج از حج مرا با ثواب عمره های آنها به زیارت کننده خواهند داد . »

موضوعات: ,,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 532 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 20:38 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

شیرین زبانی

امام حسین ( ع ) در دوران کودکی پای منبر رسول خدا ( ص ) می نشست و هرآنچه را که پیامبر ( ص ) می فرمود ، حفظ کرده ، در خانه به مادرش فاطمۀ زهرا ( ع ) باز می گفت .

روزی مادر برای حسین ( ع ) صندلی آورد و حسین ( ع ) را بر آن نشاند و فرمود : « خوب پسر جان ! حالا مثل پدرم موعظه کن . » او هم آ«چه را که رسول خدا ( ص ) در مسجد فرموده بود با همان لحن و حالت بازگو کرد .پ

حضرت فاطمه ( ع ) روزی شیرین زبانی حسین ( ع ) را برای پدرش تعریف کرد و پیامبر ( ص ) را علاقه‎مند ساخت تا صدای حسین ( ع ) را که مانند پدربزرگ سخن می گوید ، بشنود .

پیامبر ( ص ) فرمود : « فکر می کنم با دیدن من خجالت بکشد . »

قرار شد پیامبر ( ص ) در جائی مخفی شود و آن وقت از حسین ( ع ) بخواهند ، مانند پیامبر ( ص ) سخن بگوید و موعظه کند .

پیامبر ( ص ) پشت پرده پنهان شد ، حسین ( ع ) شروع به سخنرانی کرد . اما بر خلاف همیشه دچار لکنت زبان شد . او که متوجه تعجب مادر شده بود ، گفت : « مادر جان ! تعجب نکن . اگر زبان در دهانم خوب نمی چرخد ، علتش اینست که در پشت پرده شخصی پنهان شده که اگر تمام سخنوران عالم جمع شوند ، در پیش او زبانشان بند می آید .»

پیامبر ( ص ) با شنیدن این سخن از پسِ پرده بیرون آمد و حسین ( ع ) را در آغوش گرفت و دستش را زیر چانۀ حسین ( ع ) برد و سه مرتبه بر لبهای فرزند شیرین زبانش بوسه زد و فرمود : « بابا به قربان شیرین زبانیت برود . »

امام حسین ( ع ) در دوران کودکی پای منبر رسول خدا ( ص ) می نشست و هرآنچه را که پیامبر ( ص ) می فرمود ، حفظ کرده ، در خانه به مادرش فاطمۀ زهرا ( ع ) باز می گفت .

روزی مادر برای حسین ( ع ) صندلی آورد و حسین ( ع ) را بر آن نشاند و فرمود : « خوب پسر جان ! حالا مثل پدرم موعظه کن . » او هم آ«چه را که رسول خدا ( ص ) در مسجد فرموده بود با همان لحن و حالت بازگو کرد .

حضرت فاطمه ( ع ) روزی شیرین زبانی حسین ( ع ) را برای پدرش تعریف کرد و پیامبر ( ص ) را علاقه‎مند ساخت تا صدای حسین ( ع ) را که مانند پدربزرگ سخن می گوید ، بشنود .

پیامبر ( ص ) فرمود : « فکر می کنم با دیدن من خجالت بکشد . »

قرار شد پیامبر ( ص ) در جائی مخفی شود و آن وقت از حسین ( ع ) بخواهند ، مانند پیامبر ( ص ) سخن بگوید و موعظه کند .

پیامبر ( ص ) پشت پرده پنهان شد ، حسین ( ع ) شروع به سخنرانی کرد . اما بر خلاف همیشه دچار لکنت زبان شد . او که متوجه تعجب مادر شده بود ، گفت : « مادر جان ! تعجب نکن . اگر زبان در دهانم خوب نمی چرخد ، علتش اینست که در پشت پرده شخصی پنهان شده که اگر تمام سخنوران عالم جمع شوند ، در پیش او زبانشان بند می آید .»

پیامبر ( ص ) با شنیدن این سخن از پسِ پرده بیرون آمد و حسین ( ع ) را در آغوش گرفت و دستش را زیر چانۀ حسین ( ع ) برد و سه مرتبه بر لبهای فرزند شیرین زبانش بوسه زد و فرمود : « بابا به قربان شیرین زبانیت برود . »

موضوعات: ,,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 521 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 20:24 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

امام حسن ( ع ) و مرد شامی

روزی امام حسن ( ع ) سوار بر مرکب بود . مزدی از اهل شام تا امام را دید او را لعن و ناسزا گفت . امام ( ع ) سکوت کرد تا مرد شامی از دشنام دادن فارغ شد .

آنگاه امام ( ع ) به آن مرد سلام کرد و با لبخند فرمود : « ای آقا ! گمان می کنم غریب باشی و گویا اشتباهی شده ؛ اگر از ما طلب رضایت می کنی از تو راضی می شویم ، اگر چیزی بخواهی عطا می کنیم ، اگر بخواهی ارشادت می کنیم ، اگر گرسنه باشی تو را سیر می کنیم ، اگر برهنه هستی تو را می پوشانیم ، اگر محتاج هستی بی نیازت می کنیم ، اگر رانده شده ای تو را پناه می دهیم ، اگر حاجت داری حاجتت را برمی آوریم و اگر می خواهی میهمان ما باشی به خانۀ ما بیا . زیرا خانۀ ما وسیع است و می توانی وسائل و بارِ خود را در خانۀ ما بگذاری . »

همین که مرد شامی این سخنان را شنید ، سر به زیر انداخت و اشک در چشمانش حلقه زد و پس از چند لحظه به امام نگاه کرد و گفت : « شهادت می دهم که تو خلیفۀ خدا در روی زمین هستی ، و خدا بهتر می داند که خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد . پیش از آنکه تو را ملاقات کنم تو و پدرت دشمن ترین خلق نزد من بودید ، ولی الآن محبوب ترین آنها نزد من هستید .»

بعد از آن به خانۀ امام حسن ( ع ) رفت و تا در مدینه بود مهمان امام ( ع ) بود و از محبّان و معتقدان اهل بیت گردید .

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 516 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 20:06 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

نیکی جواب نیکی

روزی امام حسن مجتبی ( ع ) در اطراف مدینه از سایۀ دیوار باغی می گذشت . از دور غلام سیاهی را دید که کنار دیوار نشسته و سفره ای را مقابل خود ، باز کرده است . غلام یک گردۀ نان در سفرۀ خود داشت . سگی هم جلوی رویش ایستاده بود و غلام یک لقمه نان می خورد و یک لقمه هم به سگ می داد .

وقتی امام ( ع ) به نزدیک او رسید ، بر روی او تبسمی کرد و فرمود : « چرا یک لقمه خود می خوری و یک لقمه به این سگ می دهی ؟!»

غلام گفت : « چه کنم ؟ خجالت می کشم که من بخورم و او گرسنه باشد و نگاه کند . از این گذشته من می توانم گرسنه بمانم ولی او نمی تواند .»

اما ( ع ) او را تحسین کرد و پرسید : « اینجا چکار می کنی ؟ »

گفت : « باغ از فلان کس است و من بردۀ او هستم و برای او کار می کنم .»

حضرت فرمود : « همین جا بمان تا برگردم !»

بعد از آن ، حضرت رفت و غلام را از صاحبش خرید و او را در راه خدا آزاد کرد و خواست به او سرمایه ای بدهد . صاحب باغ هم وقتی این بزرگواری را دید از امام ( ع ) پیروی کرد و باغ را به غلام بخشید و گفت : « نیکی از نیکی می زاید . »

موضوعات: ,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 510 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 19:58 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

روش زیبای تعلیم

امام حسن و امام حسین ( ع ) خردسال بودند . یک روز در محلی که مردم وضو می گرفتند و به مسجد می آمدند پیرمردی را دیدند که مشغول وضو گرفتن است ، اما وضویش صحیح نیست . ایشان وظیفۀ خود می دانستند که پیرمرد را به اشتباهش آگاه کنند ولی فکر کردند که او مردی سالمند است و از اینکه دو کودک خردسال از او ایراد بگیرند ، شرمسار می شود . پس با خود قرار گذاشتند که خودشان با هم بر سر وضو گرفتن بحث کنند و بروند و از پیرمرد قضاوت بخواهند و به این وسیله روش صحیح وضو گرفتن را به او بیاموزند .

پس در حالی که آستین ها را بالا زده بودند و از یکدیگر ایراد می گرفتند ، به پیرمرد نزدیک شدند و گفتند : « پدرجان ! ما در کار وضو با هم اختلاف داریم . از شما خواهش می کنیم به وضو گرفتن ما نگاه کنید و ببینید کدام بهتر است ؟ » پیرمرد قبول کرد . ایشان هرکدام جداگانه با آداب صحیح وضو گرفتند و پرسیدند : « نظر شما چیست ؟ »

پیرمرد موضوع را فهمید و اشک در چشمهایش جمع شد و گفت : « وضوی شما – هر دو – صحیح است و من اشتباه وضو می گرفتم که حالا از شما یاد گرفتم . جان من فدای شما باد که چه نیکو به من یاد دادید !»

موضوعات: ,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 509 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 6 فروردين 1395 ] 19:49 ] [ نویسنده (2) ]

[ ]

یه روز یه ....

به نام خدا

یه روز...

یه روزی یه لره...
یه روزی یه ترکه...
یه روزی یه عربه...
یه روزی یه قزوینی...
یه روزی یه آبادانی...
یه روزی یه اصفهانی...
یه روزی یه شمالی...
یه روزی یه شیرازی...
و...

.
.
.
...مثل مرد جلودشمن وایسادن تا کسی نگاه چپ به خاک وناموسمون نکنه!
.
.
لره...........بروجردی بود
ترکه......... مهدی باکری بود
عربه......... علی هاشمی بود
قزوینیه...... عباس بابایی بود
آبادانیه....... طاهری بود
اصفهانیه..... ابراهیم همت بود
شمالیه....... شیرودی بود
شیرازیه...... عباس دوران بود
و..............
درود به همه شهدای وطنمون ایران عزیز



موضوعات: شهدا,حجاب,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 457 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 29 بهمن 1394 ] 11:26 ] [ یا مهدی ]

[ ]

الله اکبـــر...

الله اکبــــر...

خیـــر سرمــــان آمده ایم بالاشهـــــر!!!

امشب ساعت 9 اینجـــا هیچکس الله اکبر نگفت!!!!

...می خواهم +اندیش باشم(!)

به گمانم شیشه های دوجداره اند که نمی گذارند صـــدای الله اکبر بیرون بیاید...

آری...همـــــه چیز زیر سر شیشــــه های دو جداره است!!!

فقط یک چیز می ماند:

نگاه های تمســــخر آمیزشان از پشت شیشـــه...!

این یکی را هیــــــچ رقــــمه نمی توانم توجـــیه کنم!!!!!!




موضوعات: ,,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 442 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 21 بهمن 1394 ] 23:0 ] [ یا مهدی ]

[ ]

مقاله ای درباره شهيد و شهادت

شهيد و شهادت

شهادت مرگي است، انتخاب شده، مرگي كه انسان به سوي آن مي‌رود نه آنكه به سوي انسان بيايد و اهميت و ارزش شهيد و شهادت نيز از همين جا سرچشمه مي‌گيرد.

اگر چه گفته مي‌شود شيعه اگر در بستر هم بميرد، شهيد است، اما شهادت درجاتي دارد كه عالي‌ترينش جهاد در راه خداست.
ماده اصلي «شهادت» معني حضور را مي‌رساند، از اين رو شهادت و گواهي در كارها و اعمال نيز به همين ملاحظه از اين ماده مشتق گرديده است؛ ولي شهيد در چه صحنه‌اي حضور دارد؟ آيا هنگامي كه مي‌خواهد اين دنيا را ترك گويد شاهد و ناظر فرشتگان است؟ آيا شاهد و ناظر نعمت‌هايي است كه خداوند به او عنايت مي‌كند و او از همان آغاز مرگ آنها را مشاهده مي‌نمايد؟ - چنانچه در روايات متعددي آمده است – آيا حضورش در پيشگاه خداست كه هرگز فناپذيرو نابودشدني نيست؟ و يا …
باري، هر معنايي كه داشته باشد، اين مفهوم را مي‌رساند كه شهيد مرگ ويژه‌اي دارد، سواي مرگ‌هاي ديگر.
نخستين بار كلمه «شهيد» را پيامبر اكرم(ص) بر افرادي كه در راه خدا كشته مي‌شوند اطلاق كرده است. در روايتي مي‌خوانيم كه آن حضرت به يارانش فرمود:
جراحكم في سبيل الله و من قتل منكم فانه شهيد:
جراحاتي كه بر شما وارد مي‌شود در راه خداست و هر كس از شما كشته شود، شهيد است.
بقیه در ادامه مطلب

موضوعات: شهدا,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 464 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]


ادامه مطلب

[ پنجشنبه 29 بهمن 1394 ] 11:19 ] [ یا مهدی ]

[ ]

3 داستان زیبا از شهدا

گلوله توپ ، دو برابر اون قد داشت ،چه رسد به قبضه اش

گفتم : چه جوری اومدی اینجا؟

گفت : با التماس

گفتم: چه جوری گلوله توپ را بلند می کنی می آری ؟

گفت : با التماس

گفتم: می دونی آدم چه جوری شهید می شه ؟

گفت : با التماس

و رفت چند قدم که رفت برگشت و گفت شما دست از راه امام بر ندارید

وقتی آخرین تکه های بدنش را توی پلاستیک می ریختیم فهمیدم چقدر التماس کرده بوده شهید شه...

بقیه درادامه مطلب

موضوعات: شهدا,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 434 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]


ادامه مطلب

[ پنجشنبه 29 بهمن 1394 ] 11:13 ] [ یا مهدی ]

[ ]

شهدا میگویند ما رفتیم...شما بعد ما چه کردید؟؟؟؟


ز بهر تفنگ، سینه ام تنگ شده

دلتنگ هوای جبهه و جنگ شده

در سینه ی من دوباره دل از سرِ شوق

در یاد هوای جبهه دلتنگ شده

* * *
ما از قافله ی شهدا بازماندیم. همین دیروز بود که در جبهه های جنوب کشور هم رکاب شهیدان مجید بشکوه، هدایت احمدنیا، حسن وردیانی، یوسف قربانی، حسین فروزش، شهرام مجاهدی، عبدالرسول شکیبازاده، عبدالرضا مجیدزاده، محمود بیرمی، اسماعیل غریبی، محمدصادق غریبی، باقر بحرینی و علی فقیه بودیم.
این مرغان آغشته به خون به مدرسه ی شهدات رفتند و ما ماندیم.
همین دیروز بود که در جزیره ی فاو عراق، بمب های شیمیایی اسکتبار بر بدن سربازان و غیورمردان دلیر سپاه اسلام فرود می آمد و هنوز هم آثار این شیمیایی ها آن یادگاران دفاع مقدس را اذیت می کند.
دفاع از خاک پاک و مطهر کشورمان یک تکلیف بود و امروز هم تکلیف خود می دانیم.
اگر همین امروز مقام معظم رهبری حکم جهاد دهند حاضریم جانمان را فدای کشور کنیم.
امروز شهدا به ما می گویند، ما رفتیم. شما بعد از ما چه کردید.
آیا پاسخی خواهیم داشت؟

................................................................................

به پهلوی شکسته فاطمه زهرا قسمتان میدهم که حجاب

را...

حجاب را....

حجاب را.....

رعایت کنید...

شهید حمید رستمی

موضوعات: شهدا,حجاب,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب , شهید حمید رستمی ,

[ بازدید : 434 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 29 بهمن 1394 ] 11:09 ] [ یا مهدی ]

[ ]

حجاب

موضوعات: حجاب,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 641 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 14 بهمن 1394 ] 18:44 ] [ یا مهدی ]

[ ]

امر به معروف و نهی از منکر

موضوعات: ,امربه معروف ,نهی ازمنکر,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 459 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 12 بهمن 1394 ] 21:34 ] [ یا مهدی ]

[ ]

امر به معروف و نهی از منکر

موضوعات: ,امربه معروف ,نهی ازمنکر,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 1923 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 12 بهمن 1394 ] 21:33 ] [ یا مهدی ]

[ ]

امر به معروف و نهی از منکر


موضوعات: امربه معروف ,نهی ازمنکر,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 609 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 12 بهمن 1394 ] 21:31 ] [ یا مهدی ]

[ ]

دهه ی فجر مبارک

نتیجه تصویری برای انقلاب اسلامی

نتیجه تصویری برای انقلاب اسلامی

موضوعات: ,,,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 444 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 12 بهمن 1394 ] 21:10 ] [ یا مهدی ]

[ ]

بسیج

موضوعات: بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 458 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 11 بهمن 1394 ] 19:22 ] [ یا مهدی ]

[ ]

بسیج

موضوعات: بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 555 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 11 بهمن 1394 ] 19:20 ] [ یا مهدی ]

[ ]

بسیج

موضوعات: بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 452 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 11 بهمن 1394 ] 19:17 ] [ یا مهدی ]

[ ]

بسیج

موضوعات: بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 465 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 11 بهمن 1394 ] 19:09 ] [ یا مهدی ]

[ ]

بسیج

موضوعات: ,بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 494 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 11 بهمن 1394 ] 19:02 ] [ یا مهدی ]

[ ]

پاسخ آیت الله بهجت درباره دیدار امام زمان(عج)

آیت الله بهجت

راه های تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج) چیست؟

رۆیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟

رۆیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکن است:

الف) در عالم خواب؛

ب) در حال مکاشفه؛

ج) در حال بیداری.

که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد:

1 ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونه ای که دیدار کننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی می شود، این رۆیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمی شناسند.

2ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رۆیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ زیرا چنین رۆیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهم تری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که این نوع دیدار فو ق العاده اندک است؛

3ـ رۆیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات می کند، ولی در آن حال به حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی می پندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود، یقین پیدا می کند که وی امام عصر(عج) بوده است.

موضوعات: ,,,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 435 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]


ادامه مطلب

[ شنبه 10 بهمن 1394 ] 14:41 ] [ یا مهدی ]

[ ]

زندگینامه کامل امام زمان حضرت مهدی (عج)

زندگینامه امام زمان حضرت مهدی عج

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست.

زندگينامه امام زمان، حضرت مهدي (ع)

نام: محمد بن الحسن
كنيه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم كنيه حضرت پيامبر اكرم(ص) است. در روايات آمده است كه شايسته نيست آن حضرت را با نام و كنيه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند.
القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شيعيان در دوران غيبت صغرى ايشان را «ناحيه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بيش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بيان شده است.

موضوعات: ,,,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 510 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]


ادامه مطلب

[ شنبه 10 بهمن 1394 ] 14:37 ] [ یا مهدی ]

[ ]

شعر زیبا درباره ی بسیج

بسیجی ها گل ایام هستند
ز هر قشری ز خاص و عام هستند
در اوج آسمان ها می درخشند
اگرچه در زمین گمنام هستند

***

ولایت را وفاداری بسیجی
تو دین را بهترین یاری بسیجی
چه فخری بیش از این که با حضورت
به چشم دشمنان خاری بسیجی

***


بسیجی را خلوصی ناب بینند
شهادت را چو گل بیتاب بینند
دوباره کوفه، با یک لشکر از عشق؟
مگر ضد ولایت خواب بینند

***

منافق ها ملامت کارشان است
فراوان کذب و تهمت کارشان است
بسیجی؛ مرد میدان های دشوار
مرنج این قوم راحت کارشان است

***

به دنیا پشت پا ! دارد چه معنی؟
بسیجی! بی ریا! دارد چه معنی؟
نمی فهمند بدبختان سکه
تجارت با خدا ! دارد چه معنی؟

***

بصیرت، بی ریایی، کار، ایثار
ملامت ها فزون ، تو با خدا یار
فقط یک آرزو :«یا رب به موعود(عج)
گل پیغمبر ما را نگه دار! »

موضوعات: شعر,بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 493 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 3 بهمن 1394 ] 10:15 ] [ یا مهدی ]

[ ]

بسیج

موضوعات: ,بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 603 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 28 دی 1394 ] 15:29 ] [ یا مهدی ]

[ ]

چند دیدگاه درباره بسیج و بسیجی

چند دیدگاه درباره بسیج مستضعفین :
1- بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) :
- در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیم.
- بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه ی مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند.
- من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند.
- اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد ، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.
- بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سر داده اند.
- تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیه ی خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.
- ملتی که در خط اسلام ناب محمدی (ص) و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجر گرایی و مقدس نمایی است ، باید همه ی افرادش بسیجی باشند.
2- رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
- بسیج ، یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه ی میدان ها
- انکار بسیج و بی احترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.
- شما جوانان بسیجی و جوانان مومن ، آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه گردید.
- هر یک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیه حساس مسئولیت و ایمان باشد ، بسیجی است.
- بسیاری از پیشرفت ها و موفقیت های نظام اسلامی در عرصه های مختلف مرهون تفکر و میل بسیجی است.
- فرزندان بسیجی ام با حضور خود در هر صحنه ای که لازم است ، دشمنان زبون را مرغوب و منکوب سازند.
- ایمان عاشقانه ، ایمان عمیق ، ایمان توام با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است ، باعث درخشان شدن بسیج شد.
- اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد ، کمیت این انقلاب و این نظام و همه حرکت های سازنده ی این کشور لنگ است.
- تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد ، به نیروهای بسیج ، به انگیزه ی بسیج ، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.
3- دیدگاه مهندس میرحسین موسوی :
- نسل جدیدی که بسیجی نامیده می‌شود امروز در بوته تاریک ‌ترین شبهه‌ها و فتنه ‌ها قرار دارد
- آیا این نسل جدید نیز شبیه به کسانی هستند که جنگ جمل را در رکاب امیرمومنان مبارزه کردند؟ یا این قیاس‌ها واهی است و کسانی که این‌گونه قیاس می‌کنند بسیج را ماشینی سرکوبگر می‌‌خواهند برای زدن و گرفتن و آزار و حتی قتل انسان‌هایی که تنها جرمشان دعوت به دادگری است؟
-
هویت بسیج چیست؟ دستگاهی بی‌نیت که به فرموده چشمانش را می‌بندد و دست ‌و پای خواهران و برادرانش را می‌شکند، یا نهادی مجهز به عمیق‌ترین بصیرت‌ها که می‌تواند در ظلمانی‌‌ترین شب‌های فتنه راه‌ را از بیراهه‌ تشخیص دهد؟
- قرار نبود بسیج جیره‌ خوار دولت شود و به ازای دستگیر کردن مردم در اجتماعات پاداش سرانه بگیرد.

موضوعات: ,,بسیج,

برچسب ها: به یاد شهدا و حجاب ,

[ بازدید : 477 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 28 دی 1394 ] 15:22 ] [ یا مهدی ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]